زندگی مشترک شهید علیرضا نوری چگونه آغاز شد؟
قالی پر گل، محیط پارکشان بود و گوشه آن، گوشه دنج خوشبختی شان و به همین سادگی لذتی به اندازه همه لذت های دنیا.
قالی پر گل، محیط پارکشان بود و گوشه آن، گوشه دنج خوشبختی شان و به همین سادگی لذتی به اندازه همه لذت های دنیا.
بچه هایش به جای گفتن مامان از واژه مابا استفاده می کردند و همه اینها برای آن بود که طوبی تلاش می کرد تا بدانند که پدر نیز دارند.
به یاد نداشت که دست خالی وارد خانه شده باشد حتی اگر برگی از درخت بود نیز با خود به رسم یادگار می آورد.
مجروح شده بود و در بیمارستان بستری و یادداشتی برای بانویش نوشته بود که قربانت بروم منیژه جان، همان طور که همیشه شیرزن بودی به بیمارستان بیا که کارت دارم.